هنر کسب و کار هوشمند: راهی برای پیشبرد موفقیت!

در دنیای کسب و کاری که به‌سرعت در حال تغییر و تحول است، مفهوم قدیمی "تنها گروه‌های قوی‌تر تازه می‌توانند زنده بمانند" یک تفسیر جدید و عمیق به‌خود گرفته است. موفقیت دیگر تنها به‌معنای داشتن محصولات یا خدمات عالی نیست؛ بلکه براساس تعیین و راهبری هوشمندانه برنامه‌ها و استراتژی‌ها شکل می‌گیرد. کسب و کار هوشمند، کلید نه تنها برای بقای پایدار، بلکه برای پیشرفت در این محیط رقابتی است.
کسب و کار هوشمند (Smart Business) تنها یک اصطلاح معمولی نیست؛ بلکه نگرش استراتژیک است که می‌تواند شکست یا موفقیت شرکت را تعیین کند. این معنویت به انتخاب‌های آگاهانه، تعیین اهداف روشن و تناسبی، و تطبیق سریع با تغییرات شرایط متغیر مرتبط است.
این مقاله نشان می‌دهد که کسب و کار هوشمند به تنهایی یک انتخاب نیست - بلکه یک ضرورت است.

5 عنصر کلیدی برای تصمیم گیری هوشمندانه در کسب و کار

در دنیای تجارت، مدل هوشمندانه تصمیم‌گیری (SMART) ابزاری مهم برای رسیدن به نتایج است. این مدل متکی برچند مرحله است که منجر به تعیین اهداف و اتخاذ تصمیمات می‌شود. در مدل SMARTهر حرف این نام، معنای خاصی را نمایان می‌کند و به کسب و کارها کمک می‌کند تا اهداف و تصمیمات خود را به‌شکلی دقیق‌تر و کارآمدتری تعریف کنند.

"S" به‌معنای اطلاعات مشخص یا مهم

Specific: هدف‌های بزرگ باید واضح و معناپردازانه تعریف شده باشند. برای نمونه، به جای اینکه فقط بگویید "بیشتر کار کنید"، بهتر است هدف خود را مانند "کسب دو مشتری شرکتی جدید با حجم تجارت یک میلیارد دلاری در بازار بیمه ملک در بوستون" تعیین کنید. این نوع تعریف دقیق‌تر و معنی‌دارتری دارد.
رایان بلیر، مرد هدف‌گذاری، با الگوی عبارتی می‌گوید: "تمرکز یک نیروی قدرتمند را ایجاد می‌کند: قدرت هدف. لحظه‌ای که بر هدف تمرکز می‌کنید، هدف شما یک مغناطیس می‌شود که شما و منابعتان را به سمت خود جذب می‌کند. هر چه تمرکز شما بیشتر باشد، انرژی بیشتری تولید می‌کنید."

"M" به‌معنای داده‌های قابل اندازه‌گیری یا اطلاعات معنی‌دار

Measurable: افراد تا زمانی که به اعداد و اطلاعات قابل اندازه‌گیری نگاهی نداشته باشند، نمی‌توانند به درستی بفهمند که آیا هدف‌های‌شان به‌درستی در مسیر صحیح قرار گرفته است یا خیر. به‌عبارت دیگر، اندازه‌گیری و مدیریت پیشرفت اهداف باعث می‌شود که کسب و کار به بهره‌وری بیشتر و دستیابی به نتایج دقیق‌تر بپردازد. 
تخته هدف که در دفتر کارتان نصب شده باشد، به‌عنوان یک یادآور روزانه می‌تواند به شما و کارکنانتان در تمرکز بر روی نتایج مورد نظر کمک کند که می‌خواهید به آن‌ها دست یابید.

"A" به معنای اطلاعات توافق‌شده یا استانداردهای قابل دستیابی 

Achievable: گاهی اوقات، کسب‌وکارهای کوچک تمایل دارند اهدافی را تعیین کنند که بسیار بزرگ و دور از دسترس باشند. این کار می‌تواند منجر به رد شدن طرح‌ها و طرح‌های کسب‌وکار توسط سرمایه‌گذاران و سرمایه‌گذاران فرشته‌ای شود. اما باید به بزرگ‌ترین اهداف فکر کرد، اما همزمان باید با واقعیت متناسب باشیم و اهدافی را تعیین کنیم که دست‌یافتنی باشند. این اهداف باید مطابق با وضعیت و رشد واقعی صنعت شما باشند. این نوع تعیین اهداف باعث می‌شود که تلاش‌های شما به سمت دستیابی به اهداف هوشمندانه‌تر و دقیق‌تری هدایت شود.

"R" به‌معنای اطلاعات مرتبط و همچنین اهداف واقعی

Relevant: اهداف کسب و کار باید با توجه به‌شرایط فعلی در بازار و اقتصاد تعیین شوند. اگر شما اهدافی را تعیین کنید که با واقعیت‌های بازار در تضاد باشند، ممکن است به‌دست آوردن این اهداف بسیار دشوار یا حتی غیرممکن باشد. شما ممکن است بخواهید بهترین سال کسب و کار خود را داشته باشید یا درآمد خود را 50% افزایش دهید، اما اگر رکودی در حال نزدیک شدن باشد و 3 رقیب جدید در بازار وارد شوند، آنگاه اهداف شما با واقعیت‌های بازار همخوانی نخواهند داشت.

"T" به‌معنای مقدار زمان مورد نیاز برای تصمیم‌گیری و دستیابی به اهداف

Time-Bound: تعیین یک زمان مشخص برای دستیابی به اهداف کسب و کار بسیار مهم است. اگر اهداف به‌شکل تئوری و نظری مانند یک ایده در ذهن باقی بمانند و بدون تعیین زمان، راهبردهای مشخصی برای انجام آنها ارائه شوند، اجرای واقعی و دستیابی به آنها به‌صورت مشخص و معقول به نظر نخواهد رسید.
برای مثال، آیا هدف کسب و کار شما افزایش درآمد به میزان 20٪ است یا پیدا کردن 5 مشتری جدید؟ باید یک زمان‌بندی انتخاب کنید تا هدفتان را به‌دست آورید. زمان‌بندی به کسب و کار کمک می‌کند تا مسیر و منابع مناسبی برای دستیابی به اهداف خود پیدا کند و به انگیزه و تعهد بهبود می‌بخشد.

اهداف کسب و کار را به شکل SMART تعیین کنید و سپس هر هدف را به‌وظایف و فعالیت‌های مشخص تقسیم کنید تا به دست آوردن آنها ساده‌تر و مدیریت‌پذیرتر باشد. همچنین لازم است هر دوره‌ای اهداف خود را مرور کرده و در صورت نیاز تغییرات لازم را اعمال کنید تا با تغییرات در بازار یا شرایط داخلی کسب و کار تطابق داشته باشید.
در نهایت، به خاطر داشته باشید که اهدافتان باید SMART باشند.

آیا شرکت‌تان یک کسب و کار هوشمند است؟

اگر بخواهیم به‌تعریف ساده‌ای بپردازیم، می‌توانیم بگوییم که اسمارت بیزینس (Smart Business)، کسب و کاری است که بتواند از منابع موجود بهره‌برداری مناسبی داشته باشد و با استفاده از آن‌ها به اهداف خود برسد.
البته این تعریف ساده است و ما می‌توانیم به جوانب بیشتری از هوشمندی کسب و کار پرداخته و شما را بیشتر آگاه کنیم که آیا شرکت ما به‌صورت کلی هوشمندتر است یا خیر. بیایید به‌برخی از این جوانب نگاهی بیندازیم.

کسب و کار هوشمند و تحول دیجیتال

کسب و کار هوشمند، شرکتی است که از تحول دیجیتال استفاده می‌کند و ترسی از آن ندارد.
بیایید از ابتدا شروع کنیم، زیرا به‌طور واقعی، مفهوم کسب و کار هوشمند به‌صورت جداگانه از تحول دیجیتال به سختی قابل درک است.
تحول دیجیتال یعنی ایجاد تغییرات گسترده در فرایندها و عملکرد کسب و کار با استفاده از فناوری‌های دیجیتال. اسمارت بزینیس، به جای احساس ترس یا مقاومت در برابر این تحول، از آن بهره می‌برد و از ابزارها و فناوری‌های دیجیتال استفاده می‌کند تا عملکرد و کارایی خود را بهبود بخشد. به‌طور کلی، تحول دیجیتال فرصت‌هایی برای پیشرفت و رشد هوشمندانه کسب و کارها فراهم می‌کند. بنابراین، یک کسب و کار هوشمند نه تنها از تحول دیجیتال بهره می‌برد بلکه آن را به عنوان یک فرصت می‌بیند تا بهبود و پیشرفتی را تجربه کند.
شرکت‌تان قادر است این کار را انجام دهید؟!

مدیریت هوشمند داده در کسب و کار

سازمان با مدیریت هوشمند، شرکتی است که می‌داند چگونه داده‌های خود را مدیریت کند.
در دوران داده‌های بزرگ یا کلان داده، نمی‌توانیم از بخشی همچون پردازش داده‌ها غافل شویم. حتی برخی افراد معتقدند که این یک عامل اساسی در تعیین این است که آیا سازمان هوشمند است یا نه. در حال حاضر، ابزارهای بی‌شماری وجود دارند که قادرند به مدیریت و استفاده از داده‌های تولید شده توسط فعالیت‌های تجاری کمک کنند و حتی برخی شغل‌ها به طور خاص به این موضوع اختصاص یافته‌اند، مانند مدیر ارشد داده‌ها (Chief Data Officer). پس از گفتن تمام این‌ها که تنها یک توصیف مختصر بود، ممکن است بپرسید: شرکت من می‌داند چگونه داده‌ها را مدیریت کند؟

ارزش‌گذاری منابع در کسب و کار هوشمند

شرکت با بهره‌گیری از هوش تجاری، شرکتی است که می‌داند چگونه به دارایی‌های خود ارزش دهد.
کمپانی اسمارت نه تنها به‌سوی بیرون نگاه نمی‌کند، بلکه به دارایی‌هایی که دارد، به‌ویژه منابع انسانی خود توجه می‌کند. زیرا رفتار نامناسب یا ناعادلانه مطمئنا نشانه هوشمندی نیست.
همچنین شرکت هوشمند می‌داند چگونه ارزش کاری را که کارکنانش انجام می‌دهند، سنجیده و به‌طور مقتضی پاداش دهد. آن شرکت می‌داند چگونه امتیازها را ارائه کند و از روش‌های جدیدی برای ایجاد انعطاف‌پذیری در کار بهره ببرد. علاوه بر این، می‌داند چگونه تیم‌های خود را به‌طور مناسب آموزش دهد و به‌روز نگه دارد، می‌داند چگونه افراد خود را در اهداف شرکت مشغول و مشتاق کند.  آیا شرکت شما این کارها را انجام می‌دهد؟

تطبیق اسمارت بیزینس با تغییرات بازار

سازمان هوشمند، شرکتی است که می‌داند چگونه خود را با تغییرات بازار وفق دهد.
 در دوران تغییر مداوم، شرکت‌هایی که نمی‌دانند چگونه سازگار شوند، در معرض خطر نابودی قرار دارند. یک شرکت هوشمند توانایی تشخیص تغییرات را دارد و به تطبیق با آن‌ها می‌پردازد. این شرکت به درک از نیازها و تمایلات مشتریان اهمیت می‌دهد و قادر است بهتر و سریع‌تر از رقبا به آن‌ها پاسخ دهد. در عین حال، این شرکت توانایی دارد تا ساختار و فرآیندهای تولید خود را با تقاضای بازار سازگار کند تا عملکرد بهتری داشته باشد و کارآیی بیشتری داشته باشد. آیا شرکت شما قادر به انجام تمام این موارد است؟

چه عواملی باعث می‌شود که یک کسب و کار به عنوان "هوشمند" شناخته شود؟

به‌نظر ما، ترکیبی از این 3 خصوصیت، کسب و کار را به‌عنوان "هوشمند" تشخیص می‌دهد:
•    مدل کسب و کار هوشمند
•    بهره‌گیری از فرآیندهای هوشمند
•    کارکنان باهوش!
ممکن است توجه داشته باشید که در اینجا کلمات "نرم‌افزار" یا "تکنولوژی" نوشته نشده‌اند. تکنولوژی و نرم‌افزار نیز نقش مهمی در کسب و کارهای هوشمند ایفا می‌کنند، اما باید با توجه به نیازها و مدل کسب و کار خاص شرکت منطبق باشند تا به‌عنوان ابزار مؤثر در بهبود کسب و کار عمل کنند.