بازاریابی حسی؛ تلاشی برای جذب 5 حس مصرف کننده


1403/02/04

دسترسی سریع


بازاریابی همه‌جاست. هر جا بروید، هر چیزی را که ببینید، اگر به اندازه کافی عمیق نگاه کنید، خواهید یافت. یا اگر به درستی انجام شود، خودش شما را پیدا می‌کند. مارکتینگ به‌عنوان یک ابزار معروف و مؤثر در کمک به موفقیت کسب و کارها شناخته شده است؛ همچنین به یک موضوع چندوجهی تبدیل شده که همواره در حال تکامل است.
اخیرا بازاریابی حسی به عنوان یک موضوع پرجنب و جوش برای بازاریابان و کسب‌وکارها ظاهر شده است. به دلیل چالش‌هایی که در طول دوره‌ ویروس کرونا بر بازاریابی پیش آمده بود، جذب مصرف کنندگان به روش‌های جدید و اصیل‌تر اهمیت بیشتری پیدا کرد. پس، واقعا بازاریابی حسی چیست؟
در این مقاله، به 5 نکته کلیدی بازاریابی حسی خواهیم پرداخت؛ همچنین این موضوع را بررسی می‌کنیم که چگونه استفاده از هر حسی می‌تواند برای استراتژی بازاریابی شما عملکرد فوق‌العاده‌ای داشته باشد.

بازاریابی حسی چیست؟ 

بازاریابی حسی (sensory marketing) بر اعتماد به حس‌های انسانی مشتریان تکیه می‌کند. این بازاریابی بر روی ارزیابی و رفتار هر فرد تأثیر می‌گذارد. به طور خلاصه، این بازاریابی بر تفهیم ادراکات و تحریکات تمرکز دارد و آن‌ها را در کمپین‌های بازاریابی اعمال می‌کند. از این رو، به ما کمک می‌کند تا وارد زمینه روانشناسی مصرف‌کننده شویم، که یک رشته کاری است و براساس چندین عامل مختلف مانند پردازش‌های شناختی، پالت عاطفی، یادگیری و اولویت‌های شخصی استوار است.
بنابراین، استفاده از عوامل حسی برای ایجاد تجربه‌های مثبت و جذاب برای مشتریان، می‌تواند منجر به رشد و توسعه کسب‌وکار و تقویت رابطه با مشتریان شود.
این نوع شناخت به‌عنوان یک مجموعه اطلاعات ارزشمند در زمینه بازاریابی مبتنی بر حساب شناخته می‌شود. در بازاریابی مبتنی بر حساب، برندها به دنبال شناختن مشتریان برتر خود به عنوان یک بازار مجزا و ارزشمند هستند و خدمات خود را با توجه به نیازها و ترجیحات ویژه‌ای که این مشتریان دارند، به آن‌ها ارائه می‌دهند.
به‌طور خلاصه، بازاریابی حسی فرآیند تبدیل مشتری را ساده‌تر می‌کند زیرا با تبلیغات سنتی که از تحریک‌های حسی بی‌خبر است، به طرز چشمگیری متفاوت است. این فرآیند به مردم انگیزه می‌دهد تا تصویر مثبتی از برندها ایجاد کنند، و به طور ناخودآگاه در این حالت کیفیت ادراک‌شده محصولات و خدمات تحت تأثیر قرار می‌گیرد:
رنگ آن
 شکل آن
 طعم آن
و حتی بوی آن.

هنگامی که بازاریابی حسی به صورت استراتژیک اجرا می‌شود، می‌تواند با درگیر کردن بخش‌های خاص مصرف‌کننده در سطح چندحسی و ایجاد تجارب مناسب که عمیقاً با ترجیحات و خواسته‌های منحصربه‌فرد آنها هماهنگ شده باشد، تاثیر تلاش‌های نیچ مارکتینگ را تقویت کند.

تلاش برای جلب 5 حس

اگرچه بازاریابی حسی امروزه رایج‌تر است، اما به این معنا نیست که انجام آن کاری آسان است. هنگام تمرکز بر حواس به عنوان یک وسیله برای تحریک احساسات و اقدامات مخاطبان، بسیاری از نکاتی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. انتخاب درست حس‌ها برای بازاریابی بر اساس هماهنگی با برند بسیار حیاتی است و نیازمند بررسی و توجه به جزئیات است.

دیدن

بازاریابی حسی در رابطه با بینایی یکی از مهم‌ترین‌هاست. افراد دوست دارند چیزهایی را ببینند که ظاهری زیبا و جذاب داشته باشند. این نوع بازاریابی به دوران‌های بسیار قدیمی بازمی‌گردد که مصریان باستان پوسترهایی را روی پاپیروس می‌ساختند تا مشتریان بالقوه را به بازارها جلب کنند. البته، این تنها موردی نیست که در آن از بازاریابی بصری در دوران‌های گذشته استفاده می‌شد، ، اما مثال بسیار خوبی از این است که چقدر این نوع تکنیک‌های فروش به گذشته برمی‌گردد.
امروزه، بازاریابی حسی می‌تواند به چندین روش انجام شود. به‌عنوان مثال، از طریق ایجاد گرافیک، اینفوگرافیک، تصاویر، هنر، پوسترها، بنرهای تبلیغاتی، ویدئوها، متن، رنگ‌ها و خیلی چیزهای دیگر. این ابزارهای بازاریابی ممکن است در هرجایی موجود باشند، اما در قرن 21، بیشتر این تصاویر به صورت دیجیتالی در پلتفرم‌های آنلاین مانند فیسبوک، لینکدین، اینستاگرام، وبسایت‌های شرکتی و غیره یافت می‌شوند.

جذب 5 حس در بازاریابی حسی

شنیدن

استفاده از صدا در استراتژی بازاریابی حسی، یک روش موثر است که به شما کمک می‌کند برند خود را معرفی کرده و به یاد ماندنی‌تر کنید. به‌عنوان مثال، در دهه 1920، برندها به‌طور معمول تبلیغات خود را از طریق رادیو انجام می‌دادند و از جینگل‌ها (موسیقی‌های کوتاه و قابل‌شنیدن)، تبلیغات برند و موسیقی‌ها برای جلب توجه استفاده می‌کردند. امروزه، شیوه‌های شنیداری بازاریابی حسی شامل داستان‌های صوتی، افکت‌های صوتی، پادکست‌ها و کتاب‌های صوتی است.

لمس کردن

بازاریابی حسی همچنین شامل لمس می‌شود. اگرچه ممکن است به نظر برسد که این یک روش عجیب برای بازاریابی محصولات یا خدمات است، در برخی موارد این موضوع بسیار منطقی به نظر می‌رسد. به عنوان مثال، اگر شما قصد خرید یک اتومبیل جدید را دارید - ابتدا باید یک تست رانندگی انجام دهید، به این معنا که ببینید چطور کار می‌کند، چقدر راحت است و احساس شما در حال رانندگی آن چیست. همچنین این موضوع برای لباس‌ها هم صدق می‌کند - معمولا، وقتی در یک فروشگاه لباس هستید، بافت پارچه را لمس می‌کنید تا تصمیم بگیرید آیا کیفیت بالایی دارد و بیشتر از همه، لباس‌ها را امتحان می‌کنید. 
لمس کردن محصولات به این شکل می‌تواند به برند شما در به دست آوردن فروش‌های بیشتر کمک کند و به مشتریان اطمینان بیشتری درباره خرید محصولات شما بدهد.

نورومارکتینگ نقش برجسته‌ای در ارتقای استراتژی‌های بازاریابی حسی دارد!

چشیدن

طعم و مزه فقط می‌تواند برای فروشندگان غذا و نوشیدنی‌ها مورد استفاده قرار گیرد – به‌عنوان مثال، برندهای نوشیدنی، رستوران‌ها، کافه‌ها، برندهای پنیر و غیره. طعم همچنین به‌طور نزدیک با بو مرتبط است و اثربخشی آن می‌تواند بسته به سایر حواس محیطی که احاطه‌کننده یک طعم خاص هستند، متفاوت باشد. واضح است که طعم امری بسیار متغیر و شخصی است و برخی از طعم‌ها و مزه‌ها نمی‌توانند همه افراد را جذب کنند. اما همین موضوع می‌تواند برای صداها، بوها و تصاویر هم صدق کند.
پس، چگونه می‌توان طعم را در بازاریابی حسی استفاده کرد؟ 
این کار خیلی ساده است - از نمونه‌ها استفاده کنید تا مخاطبان خود را جذب کنید. بسیاری از مصرف‌کنندگان نسبت به خرید محصولات جدید محافظه‌کار هستند، به ویژه اگر عادت دارند که همیشه لیست خرید خود را از فروشگاه انجام دهند. با این حال، اگر به آن‌ها اجازه دهید بصورت رایگان از غذای شما امتحان کنند، احتمالا این پیشنهاد را رد نخواهند کرد. علاوه بر این، اگر طعم برای آن‌ها جذاب باشد - احتمال خرید آن بیشتر خواهد شد. این یک استراتژی بسیار رایج و موثر در مدیریت رستوران است.

بو کردن

بعضی از بوها شما را به یاد دوران کودکی یا لحظه‌ای خاص در زندگیتان می‌اندازند. حس بو نباید دست کم گرفته شود، به ویژه در استراتژی بازاریابی حسی شما. در زیر چند راه جذاب وجود دارد که می‌توانید بو را در استراتژی بازاریابی خود به کار ببرید:
--- عطرهای ویژه‌ای که با برند و فروشگاه شما سازگار هستند. به عنوان مثال، هالیستر و آبرکامبی و فیچ از حس متمایز خود استفاده می‌کنند تا مشتریان خود را خوشحال کرده و از خرید در فروشگاه لذت ببرند.
--- بوهایی که به محیط شباهت دارند. به عنوان مثال، بوی اقیانوس، چمن تازه بریده و بوهای طبیعی دیگر. این نوع بوها گاهی می‌توانند به مشتریان در هنگام خرید از فروشگاه احساسات مثبتی القا کنند.
--- بوی ناگهانی و جذاب غذا! اگر غذا می‌فروشید - یک ایده‌ خوب این است که بر روی بو تمرکز کنید و اطمینان حاصل کنید که وقتی مشتری از رستوران/غذاخوری خود یا غرفه غذایی‌تان عبور می‌کند، بوی دلنشین و جذابی داشته باشد. . این نکته نیز شباهتی به کار مشاوران املاک دارد که کیک یا کوکی‌ها را در خانه‌هایی که نمایش می‌دهند، می‌پزند، تا مردم این مکان را به عنوان یک محیط خانگی‌تر تصور کنند.

بازاریابی حسی، یک استراتژی بازاریابی چریکی یا گوریلامارکتینگ است که هدف آن برانگیختن حس‌های غیرعادی از محیطی آشناست.

درک ارتباط بین بازاریابی حسی و نورومارکتینگ

در این زمینه، نمی‌توانیم شباهتی بین بازاریابی حسی و بازاریابی عصبی ترسیم کنیم. در واقع، هر دو به تحقیقات درباره رفتار مصرف‌کننده و تبدیل مشتری می‌پردازند. اما بازاریابی حسی بر روی تاثیر حس‌ها و تجربه حسی بر رفتار مصرف‌کننده تمرکز دارد، در حالی که نورومارکتینگ بر روی تحلیل فرآیندهای مغزی و واکنش‌های عصبی مرتبط با تصمیم‌گیری مصرف‌کننده تمرکز دارد.

تفاوت بازاریابی حسی و عصبی


دو تاکتیک بازاریابی راهکارهای متفاوتی را برای برندها فراهم می‌کنند تا با استفاده از داده‌های حسی و عصب‌شناختی، تصمیم‌گیری‌های یکپارچه‌تری را در زمینه بازاریابی انجام دهند و به مزیت رقابتی بیشتری دست یابند.بنابراین، ما معتقدیم که شرکت‌ها امروزه باید از این تکنیک‌ها برای ارائه تجربه منحصر به فردی به مشتریان استفاده کنند:

----- بهبود تجربه مشتری در فروشگاه؛ از طریق ارائه شیوه‌های غوطه‌ور‌کننده و زیباسازی محیط فروشگاه میسر است.
----- شخصی‌سازی کمپین‌ها؛ بر اساس تحلیل فرآیندهای مغزی (بازاریابی عصبی) مشتریان انجام می‌شود، که به شرکت‌ها امکان می‌دهد تا به طور دقیق‌تر بازاریابی کنند و تجربه مشتری را بهبود بخشند.
----- شاخص‌های عملکرد کلیدی؛ این دو تاکتیک بر ارائه داده‌های کلیدی برای تصمیم‌گیری‌ها و اجرای کمپین‌ها تکیه دارند. بنابراین ایجاد ارتباطی بین بازاریابی حسی و نورومارکتینگ با بازاریابی داده‌ها ممکن است.

خلاصه کلام

به‌طور کلی، می‌توان گفت که استفاده از بازاریابی حسی یک ابزار قدرتمند در دسترس برای برندهاست. این روش، ارتباط نزدیکی بین مشتریان و برند را ایجاد می‌کند و تجربه‌ منحصر به فردی را برای آن‌ها فراهم می‌آورد. با درک عمیق‌تری از عوامل حسی و استفاده هوشمندانه از آن‌ها، برندها می‌توانند به مشتریان خود تجربه‌هایی جذاب و فراموش‌نشدنی ارائه دهند. در دنیای دیجیتال امروز، استفاده از تصاویر، صداها، بوها و حتی تجربه لمسی می‌تواند به وفور از این تکنیک‌ها بهره‌برداری شود.

امیدواریم با خواندن این مقاله، برای بدست آوردن ایده‌های جدید برای استفاده از بازاریابی حسی در کسب و کارتان ترغیب شوید.

نظرات

هیچ نظری وجود ندارد.


افزودن نظر

Sitemap
Copyright © 2017 - 2023 Khavarzadeh®. All rights reserved