تعادل هوشمندانه در تخصیص بودجه بازاریابی

1403/09/11

دسترسی سریع


در بازاریابی، یکی از چالش‌های اصلی که بسیاری از برندها با آن مواجه هستند، پیدا کردن تعادل مناسب بین بودجه‌بندی برای کمپین‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت است. در تحقیق معروف "The Long and the Short of It"، لس بینت و پیتر فیلد با تحلیل بیش از هزار کمپین تبلیغاتی به این نتیجه رسیدند که یک ترکیب ایده‌آل برای اکثر برندها تخصیص ۶۰٪ از بودجه به کمپین‌های برندینگ بلندمدت و ۴۰٪ به کمپین‌های کوتاه‌مدت (فروش فوری) است. با این حال، این نسبت برای همه شرکت‌ها و صنایع ثابت نیست و باید بر اساس شرایط خاص هر برند تغییر کند. در این مقاله، به بررسی عواملی می‌پردازیم که تأثیر زیادی بر نحوه تخصیص بودجه بین این دو نوع کمپین دارند

 

 

نوع صنعت و بازار هدف

یکی از مهم‌ترین عواملی که بر تخصیص بودجه تأثیر می‌گذارد، نوع صنعت و بازار هدف برند است. صنایع مختلف به استراتژی‌های متفاوتی نیاز دارند که بر اساس ویژگی‌های خود آن‌ها تنظیم می‌شود:

 صنایع لوکس

برندهایی مانند گوچی، پرادا و لوئی ویتون که بر ارزش و خاص بودن تأکید دارند، باید بخش زیادی از بودجه‌شان را صرف کمپین‌های برندینگ بلندمدت کنند. این برندها معمولاً از تخفیف‌های مکرر استفاده نمی‌کنند، زیرا مشتریان آن‌ها کمتر به قیمت حساس هستند و بیشتر به تمایز و کیفیت محصولات توجه دارند. در این حالت، نسبت ۷۰٪ برندینگ بلندمدت و ۳۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت برای این برندها مناسب‌تر است. در واقع، این برندها به دنبال ایجاد تصویری ماندگار و وفاداری بالا در مشتریان خود هستند که فقط از طریق برندسازی بلندمدت به دست می‌آید.

 

صنایع مصرفی (FMCG)

برای برندهایی مانند پپسی، نستله و کوکاکولا که محصولات روزمره مصرفی عرضه می‌کنند، تمرکز بیشتری باید روی کمپین‌های کوتاه‌مدت برای ایجاد فروش فوری باشد. این برندها باید در بازه‌های زمانی کوتاه به نتایج فوری دست پیدا کنند و معمولاً استراتژی‌های کمپین‌های تخفیفی و پیشنهادات ویژه را پیاده‌سازی می‌کنند. در اینجا، نسبت ۵۰٪ به ۵۰٪ یا حتی ۴۰٪ برندینگ و ۶۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت می‌تواند منطقی باشد. زیرا برای آن‌ها، فروش سریع و افزایش حجم معاملات در کوتاه‌مدت اهمیت بیشتری دارد.

 

 مرحله عمر برند

مرحله‌ای که برند در آن قرار دارد، تأثیر زیادی بر استراتژی تخصیص بودجه دارد. به‌طور کلی، برندها در مراحل مختلف عمر خود نیاز به رویکردهای متفاوتی دارند:

 برندهای جدید

برای برندهایی که تازه وارد بازار شده‌اند و هنوز شناخته نشده‌اند، اولویت اصلی باید آگاهی‌بخشی و معرفی برند به مشتریان باشد. در این مرحله، باید بیشتر بودجه به برندینگ اختصاص یابد تا مشتریان بتوانند با برند آشنا شوند و تصویر مثبتی از آن در ذهنشان شکل گیرد. بنابراین، معمولاً در این مرحله ۸۰٪ بودجه به کمپین‌های برندینگ اختصاص پیدا می‌کند و تنها ۲۰٪ برای کمپین‌های فروش فوری صرف می‌شود. هدف اصلی در اینجا ساختن پایه‌ای قوی برای برند است تا بتواند در آینده به راحتی به فروش برسد.

برندهای جاافتاده

برندهایی که جایگاه خود را در بازار تثبیت کرده‌اند، مانند کوکاکولا، اپل و سامسونگ، می‌توانند بیشتر روی کمپین‌های فروش مستقیم تمرکز کنند. چون این برندها از قبل شناخته شده‌اند و وفاداری مشتریان را به دست آورده‌اند، نیازی به صرف زمان و منابع زیاد برای آگاهی‌بخشی ندارند. در این مرحله، ترکیب ۵۰٪ بودجه برای برندینگ و ۵۰٪ برای کمپین‌های کوتاه‌مدت یا حتی ۴۰٪ برندینگ و ۶۰٪ برای فروش فوری به‌طور معمول مناسب‌تر است. در این وضعیت، برند بیشتر به دنبال تأثیرگذاری سریع بر فروش و حفظ موقعیت خود در بازار است.

 

 اهداف سازمانی

اهداف سازمانی برندها نقش قابل‌توجهی در تخصیص بودجه دارند و می‌تواند استراتژی‌های بازاریابی آن‌ها را شکل دهد:

 رشد سریع

 استارتاپ‌ها یا برندهایی که به دنبال رشد سریع و افزایش نقدینگی هستند، باید بیشتر به کمپین‌های کوتاه‌مدت توجه کنند تا به سرعت فروش را افزایش دهند. در این حالت، تخصیص بودجه به‌صورت ۳۰٪ برندینگ و ۷۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت می‌تواند مؤثرتر باشد.

 

ساخت جایگاه برند

برندهایی که هدفشان تثبیت و تقویت جایگاه خود در بازار است، باید بیشتر به کمپین‌های برندینگ بلندمدت توجه کنند. در این حالت، تخصیص ۷۰٪ بودجه به برندینگ و ۳۰٪ به کمپین‌های کوتاه‌مدت منطقی‌تر به نظر می‌رسد.

 

 سطح رقابت در بازار

سطح رقابت در بازار یکی از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر تخصیص بودجه است:

 رقابت بالا

 در بازارهایی با رقابت زیاد، مانند تجارت الکترونیک (مثلاً آمازون)، برندها باید بیشتر بر کمپین‌های کوتاه‌مدت تمرکز کنند تا سریع‌تر از رقبای خود پیشی بگیرند. در چنین شرایطی، تخصیص بودجه به‌صورت ۴۰٪ برندینگ و ۶۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت می‌تواند منطقی باشد.

رقابت پایین

 در بازارهایی که برند قدرت بالایی دارد و رقابت کمتری وجود دارد، باید بیشتر بر کمپین‌های برندینگ تمرکز کرد. برای مثال، برندهای لوکس که جایگاه خود را تثبیت کرده‌اند، معمولاً با تخصیص ۷۰٪ بودجه به برندینگ و ۳۰٪ به کمپین‌های کوتاه‌مدت، موفق‌تر عمل می‌کنند.

 

نوع مشتریان B2B یا B2C

نوع مشتریان نیز نقش مهمی در تخصیص بودجه ایفا می‌کند:

 بازار B2B

 در بازارهای B2B که تصمیم‌گیری‌های خرید معمولاً زمان‌بر و پیچیده‌تر است، تمرکز بیشتری باید بر برندینگ و آگاهی‌دهی گذاشته شود. در این بازارها، تخصیص ۷۰٪ از بودجه به برندینگ و ۳۰٪ به کمپین‌های کوتاه‌مدت منطقی به نظر می‌رسد.

 

 

بازار B2C

در بازارهای B2C که مشتریان سریع‌تر تصمیم‌گیری می‌کنند و معمولاً تحت تأثیر پیشنهادات ویژه و تخفیف‌ها قرار می‌گیرند، کمپین‌های کوتاه‌مدت تأثیر بیشتری دارند. در این نوع بازارها، نسبت‌های ۵۰٪ برندینگ و ۵۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت یا حتی تخصیص بیشتر به کمپین‌های کوتاه‌مدت معمول‌تر است.

 

موقعیت جغرافیایی و فرهنگ بازار

محل فعالیت برند و فرهنگ بازار هدف نیز بر استراتژی تخصیص بودجه تأثیرگذار است:

 بازارهای توسعه‌یافته

 در کشورهایی مانند آمریکا و اروپا که برندها از پیش جایگاه قوی و شناخته‌شده‌ای دارند، می‌توان بیشتر بودجه را به کمپین‌های بلندمدت اختصاص داد. در این بازارها، نسبت ۶۰٪ برندینگ به ۴۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت یا حتی ۷۰٪ به ۳۰٪ برای برندها مناسب‌تر است.

 

بازارهای در حال توسعه

 در بازارهایی مانند خاورمیانه و هند که مشتریان بیشتر به قیمت حساس هستند، باید توجه بیشتری به کمپین‌های کوتاه‌مدت و فروش فوری داشته باشیم. در این موارد، تخصیص بودجه ۴۰٪ برای برندینگ و ۶۰٪ برای کمپین‌های کوتاه‌مدت می‌تواند مؤثرتر باشد.

 

بودجه بازاریابی در دسترس

میزان بودجه در دسترس تأثیر زیادی بر نحوه تخصیص آن به کمپین‌های مختلف دارد:

 بودجه کم

 کسب‌وکارهایی که بودجه محدودی دارند، باید بیشتر بر کمپین‌های کوتاه‌مدت تمرکز کنند تا سریع‌تر به نتایج دست یابند. در این شرایط، نسبت ۳۰٪ برندینگ و ۷۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت می‌تواند گزینه مناسبی باشد.

بودجه زیاد

 برندهای بزرگ که بودجه بیشتری دارند، می‌توانند به کمپین‌های برندینگ بلندمدت توجه بیشتری داشته باشند. در این حالت، تخصیص ۷۰٪ بودجه به برندینگ و ۳۰٪ به کمپین‌های کوتاه‌مدت منطقی است.

 

نوع محصول یا خدمات

نوع محصول یا خدمت نیز تأثیر زیادی بر تخصیص بودجه دارد:

 محصولات با چرخه خرید طولانی

 محصولاتی مانند خودرو یا مسکن که مشتریان برای تصمیم‌گیری به زمان بیشتری نیاز دارند، باید بیشتر روی کمپین‌های برندینگ تمرکز کنند. در این شرایط، نسبت ۷۰٪ برندینگ و ۳۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت مناسب‌تر است.

محصولات تندمصرف

 کالاهایی مانند نوشیدنی‌ها و مواد غذایی که به‌طور روزمره خریداری می‌شوند، نیاز به کمپین‌های فروش فوری دارند. در این موارد، نسبت ۴۰٪ برندینگ و ۶۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت توصیه می‌شود.

 

نسبت‌های پیشنهادی تخصیص بودجه برای صنایع مختلف

برای درک بهتر نسبت‌های مختلف تخصیص بودجه، جدول زیر انواع نسبت‌های پیشنهادی برای صنایع مختلف را به‌طور خلاصه نشان می‌دهد.

 

نوع صنعت نسبت برندینگ نسبت کوتاه‌مدت
صنایع لوکس 70% 30%
صنایع FMCG 40% 60%
برندهای جدید 80% 20%
برندهای جاافتاده 50% 50%
بازارهای B2B 70% 30%
بازارهای B2C 50% 50%

 

خلاصه کلام

در نهایت، نسبت ۶۰٪ برندینگ و ۴۰٪ کمپین‌های کوتاه‌مدت به‌عنوان یک قاعده کلی شناخته می‌شود، اما این تنها یک نقطه شروع است. برندها باید این نسبت را بر اساس شرایط خاص خود تنظیم کنند و به عواملی چون نوع صنعت، مرحله عمر برند، اهداف استراتژیک، سطح رقابت، نوع مشتریان، موقعیت جغرافیایی و میزان بودجه در دسترس توجه کنند.

برندهایی که توانسته‌اند این تعادل هوشمندانه را برقرار کنند، نه‌تنها در دستیابی به اهداف کوتاه‌مدت خود موفق‌تر خواهند بود، بلکه قادرند پایه‌های استوارتری برای رشد بلندمدت خود بسازند. این توانایی در تخصیص بهینه منابع، برند را قادر می‌سازد تا هم‌زمان در برابر چالش‌های فوری بازار ایستادگی کند و در عین حال به سمت آینده‌ای پایدار و موفق حرکت کند.

نظرات

هیچ نظری وجود ندارد.


افزودن نظر

مشاهده نقشه سایت
Copyright © 2017 - 2023 Khavarzadeh®. All rights reserved