مدیریت ریسک

1402/06/14

دسترسی سریع


مدیریت ریسک:

ریسک عبارت است از انحراف در پیشامدهای ممکن آینده. اگر تنها یک پیشامد ممکن باشد، انحراف و ریسک کمتر می شود. ما در دنیای مخاطرات و ریسک زندگی می کنیم. باید ریسک ها را تحلیل کنیم، اگر با آنها بر خورد داریم باید آنها را شناسایی و در مجموع تمام ریسک ها و نتایج آنها را ارزیابی کنیم. مدیریت ریسک عبارت است از فرایند مستند سازی تصمیمات نهایی اتخاذ شده و به کار گیری معیارهایی که می توان از آنها جهت رساندن ریسک تا سطحی قابل قبول استفاده کرد. به عبارت دیگر فرآیند شناسائی، ارزیابی، انجام اقدامات کنترلی و اصلاح ریسک های اتفاقی بالقوه ای که مشخصا پیشامدهای ممکن آن خسارت با عدم تغییر در وضع موجود می باشد.

.
مدیریت ریسک مجموعه ای را قادر می سازد که به نحو بهتری ریسک های متداول در فعالیتهای روزمره را مدیریت نموده و با خیالی آسوده از خسارات تصادفی، بطور جامع تر و مؤثرتر فعالیتهای روزمره خود را ادامه دهد، ضمن اینکه ما را قادر می سازد به نتایج قابل قبول با حداقل هزینه نایل گردیم.

شناخت ریسک ها مستلزم شناخت هر یک از نقاط این زنجیره است که عوامل خسارت آفرین (حادثه ها و ....)، منابع خسارت پذیر (پرسنل، اموال، مسئولیتها و درآمدها) و نوع تأثیر عامل اول برعامل دوم (انواع خسارت ها) را بطور دقیق در بر می گیرد. مدیریت ریسک کمک به انسانها برای حفاظت مستمر از خود، داراییها و فعالیتها یشان در برابر حادثه هایی است که در طول تاریخ زندگی انسانها، همواره او را با مخاطره روبرو کرده است.

.

این علم ضابطه ها وروش هایی را بدست داده است که اشخاص، مؤسسه ها ی اقتصادی (صنعتی و تجاری) و غیر انتفاعی و دولتها با استفاده از آنها می تواند وظیفه آینده نگری را در ارزیابی، کنترل و تأمین مالی خسارتها انجام دهند. براین پایه مدیریت ریسک برخوردی نظام یافته با ریسک ها را سامان می دهد. بدین منظور همواره در کار پاسخ گفتن به دو پرسش اساسی در باره پیش آمدهای احتمالی آینده است. نخستین پرسش اینکه (( چه خواهد شد؟ )) و دوم اینکه (( چه باید کرد ؟ )). مدیریت ریسک همواره در کنار برنامه ریزی برای رویارویی با رویدادهای احتمالی آینده است.

بنابر ضابطه هایی که مدیریت ریسک بدست داده است، ایمن کردن سازمانها و سرمایه گذاریها در برابر خطرها و خسارتها نیازمند شکل گیری نظامی فکری و عملی است که بوسیله آن سیاست گذاری در برابر ریسکها یکپارچه شود. چنین نظامی به شکل مستمر در کارشناسی مشکل های مؤسسه های در معرض خطر و یافتن راه حل های مناسب و مؤثر برای حل آنهاست. بر این پایه، نظام یادشده باید مشکل های موجود را تشخیص دهد، تعریف کند و تحلیل ساختاری از آنها بدست دهد و با گردآوردن اطلاعات مربوط و طبقه بندی شده، مناسب ترین شیوه های پیشگیری، کنترل و تأ مین مالی ریسکها را ارائه دهد.

.

گردش عملیات مدیریت ریسک :

  1. تشخیص مشکلها (ریسک ها)
  2. تشخیص و تعریف نیازها
  3. تجزیه و تحلیل ساختارمشکل ها (ریسک ها)
  4. گردآوری و طبقه بندی اطلاعات
  5. تدوین استراتژی رویارویی با ریسک ها
  6. نظارت و پیگیری

برداشتی که از مدیریت ریسک ارائه شد ضرورت آگاهی از ریسکها را درجامعه و مؤسسه های اقتصادی آشکار می کند. تنها در پرتو چنین آگاهی هایی می توان نظام مدیریت ریسک را در جامعه و تمامی مؤسسه های مربوط سازمان داده و به فعالیت واداشت. آشکاراست که ایفای وظایف مدیریت ریسک را می توان بر حسب اندازه و وسعت هر مؤسسه، توسط یک واحد سازمانی و زیر نظر مدیر مربوط که مدیر ریسک نامیده می شود، انجام داد و راهبری کرد.

.

برای شناخت انواع ریسک هایی که هر مؤسسه در معرض آنها قراردارد، می توان با روشهایی مشخص در میان منابع درون سازمان وبرون آن به جستجو پرداخت. از دیدگاه مدیریت ریسک منابع درون سازمان همه چیزهایی است که در هر مؤسسه موجود است و امکان بهره برداری از آنها وجود دارد.

پس از شناخت ریسک های هر مؤسسه، باید میزان تأثیر وقوع هرخسارت را برتمامی مؤسسه بررسی کرد و این کار نیازمند آن است که مشخص شود، اولآ هریک ازخسارت ها با چه احتمال روی دادنی روبروست وثانیا در صورت وقوع چه مبالغی را تشکیل می دهد، واین مبالغ چه تأثیری برساختار مالی مؤسسه خواهد گذاشت. به بیان دیگر اقدام های مرحله اول (شناسایی ریسک ها) مجموعه ای از داده ها (اطلاعات خام) را درمورد ریسک هایی که مؤسسه در معرض آنها قراردارد به دست می دهد و مرحله بعد یافته های به دست آمده (داده های یاد شده)، برپایه شالوده نظام مدیریت ریسک در مؤسسه، طبقه بندی و پردازش می شوند که به فرآوری اطلاعات سنجیده، معتبرو اولویت بندی شده می انجامد.

.

گام های اصلی در فرآیند مدیریت ریسک 

  1. تعریف هدف مشخصی از مدیریت ریسک
  2. شناسائی ریسک ها
  3. ارزیابی خسارت
  4. انتخاب روش های مقابله با مشکلات ریسک
  5. انتقال خسارت به طرف دیگر مثل سازمان بیمه گر
  6. کاهش احتمال وقوع خسارت و در صورت لزوم جلوگیری از توسعه آن
.

اهداف مدیریت ریسک از دیدگاه رابرت مهر و باب هیجز: 1. بقا 2.صرفه جویی 3.سطح قابل قبولی از نگرانی و اضطراب 4.ثبات عایدات(درآمدها) 5.عدم توقف عملیات 6.رشد مداوم 7.مسئولیتهای اجتماعی(سودمند بودن) 8. رعایت مقررات موضوعه خارجی: مثلا نگهداری گزارش های ضروری طبق مقررات، بعد از تصادف یک اتومبیل

" شناسایی ریسک"

شناسایی ریسک فرآیندی است که توسط آن یک شرکت به طور دائم و سیستماتیک، ریسک های اموال، مسئولیت و نیروی انسانی را فورا و یا قبل از اینکه به وقوع بپیوندند، شناسایی می کند.

.

مدیر ریسک ممکن است برای انجام بهتر مرحله شناسایی ریسک بر خدمات نمایندگان، دلالان بیمه یا مشاوران مدیریت تکیه کند.

" ارزیابی ریسک"

پس از اینکه مدیر ریسک انواع خسارات بالقوه ی رودرروی شرکت را شناسایی نمود، این ریسک ها باید به منظور

تعیین اهمیت نسبی آنها و دستیابی به اطلاعاتی که به مدیر ریسک برای تصمیمگیری در مورد ترکیب مطلوبی از ابزارهای مدیریت ریسک کمک می کند، ارزیابی شوند.

.

" ابزارهای کنترل ریسک"

1. اجتناب: یک راه برای کنترل یک ریسک واقعی خاص، اجتناب از دارایی ، شخص یا فعالیتی است که

دارای ریسک است، از طریق (1). پرهیز از قبول آن حتی به صورت لحظه ای یا (2). رهاکردنریسکی که قبلا تقبل شده است، می باشد.

2. پراکنده سازی(جداسازی):

پراکنده سازی ریسک های منجر به خسارت شرکت، به جای متمرکز کردن آنها در یک نقطه(محل)، جایی که همه آنها ممکن است در معرض یک خسارت مشابه قرار گیرند، از روشهای کنترل ریسک می باشد.

3. ترکیب:

.

ترکیب نیز قابلیت پیش بینی تجربه خسارات را از طریق افزایش تعداد واحدهای در معرض ریسک، افزایش می دهد.

یکی از روش هایی که یک شرکت می تواند ریسک ها را ترکیب کند، توسعه از طریق رشد داخلیمی باشد.

4. انتقال:

ممکن است به شیوه های زیر انجام شود:

_ دارایی یا فعالیت دربردارنده ریسک ممکن است به شخص یا گروهی از اشخاص دیگر انتقال یابد. _ ریسک به جای دارایی یا فعالیت، ممکن است انتقال یابد.

" نقش مدیر ریسک"

.

نقش مدیر ریسک عبارتست از توصیه و پذیرش خط مشی هایی که حقوق مالکان شرکت را در برابر ذی نفعان شرکت در زمینه هایی که مدیر ریسک دارای دانش تخصصی است، متوازن می کند. این حقوق یا منافع آنهایی هستند که متعلق به دارندگان اوراق بهادار، بیمه گران، مشتریان و کارمندان، بخصوص جایی که موضوعات ایمنی در میان است، می باشند.

 مراحل اصلی پیاده سازی مدیریت ریسک :

بسیاری از پروژه‌ها كه فرض می‌شود تحت كنترل هستند، با ریسك به عنوان رخدادی شناخته‌نشده روبرو گردیده و كوشش می‌كنند آن را كنترل كنند. اكثر پروژه‌ها چنین رخدادهایی را به خوبی از سر رد می‌كنند ولی با یك تلاش جامع مدیریت ریسک، رویدادهای ریسک قبل از وقوع شناسایی و كنترل می‌گردند و یا برنامه‌ای تهیه می‌شود كه در زمان وقوع این رویدادها با آنها مقابله كند.

.
با درنظر گرفتن این مفاهیم پایه‌ای امكان مقابله با ریسك به وجود می‌آید. لذا ابتدا باید نسبت به شناسایی ریسک های محتمل پروژه اقدام كرد؛ این كار با دسته‌بندی ساختار كارها و با پرسش چند سوال از خود و یا اعضای گروه پروژه، امكان‌پذیر است. مثلا: درموقع نیاز به منبعی یا منابعی كه در دسترس نیستند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر كنترلی در مورد مولفه‌ای كه بر پروژه اثرگذار است نداشته باشیم چه اتفاقی می‌افتد؟ بدترین سناریو چیست؟ چه چیزی باعث آن می‌گردد؟ چه قدر وقوع این اتفاق محتمل است؟ عواقب آن چیست؟
.
ممكن است سوالهای دیگری نیز به ذهن شما خطور كند كه البته این سوالها سرآغاز خوبی است كه شما را در مسیر درست هدایت كند. هرچیزی كه به مغز شما خطور می‌كند فهرست كنید، سپس در مرحله بعد تعیین كنید كه آیا نیاز به مقابله و پیشگیری ریسک است و یا بایستی تا زمان وقوع آن صبر كرد. اگر ریسکها را مشخص كنید و تصمیم بگیرید كه هیچ عملی نباید انجام گیرد باز بهتر از آن است كه آنها را شناسایی نكرده باشید. پس از این مرحله تمام ریسک های شناسایی شده را كمی كنید؛ ابتدا ریسک ها را دسته‌بندی و سپس احتمال وقوع هر ریسک را تعیین كنید. برای تخصیص مقادیر احتمالی به ریسك‌ها از مقادیر پیشنهادی زیر می‌توانید استفاده كنید:
.
قریب الوقوع = ۸۵% بالا = ۸۵% محتـــــمل = ۶۰% یامتوسط = ۵۰% ممــــــكن = ۴۰% پایین = ۱۵% غیرمحتـمل = ۱۵%
.
اكنون احتمال وقوع هر ریسک قابل محاسبه است. راه دیگر، نسبت دادن درصد وزنی به هریك از ریسک هاست. مشكل اصلی این روش آن است كه همواره داده‌های تجربی به اندازه كافی در دسترس نیستند تا این كار به دقت انجام گیرد. در این روش معمولا افراد باتجربه‌ای مبادرت به این كار می‌كنند كه تجارب جامعی از انواع رویدادها در پروژه‌های مختلف كسب كرده‌اند؛ مجموع درصدهای تخصیصی به رویدادها بایستی صد باشد. در مرحله بعد به هر ریسک، یك مقدار نسبت دهید. این مقدار می‌تواند در صورت نیاز برحسب هزینه و یا زمان باشد؛
.
به عنوان مثال اگر هدف تعیین زمان اتمام پروژه است، هر ایده‌ای در مورد مدت زمان فعالیتها می‌تواند یک سناریوی ریسک محسوب شود. در این مرحله می‌توان مقدار حقیقی ریسک را با محاسبه حاصلضرب مقادیر تخصیص داده شده به ریسک و احتمال وقوع آن به دست آورد و با توجه به نتایج حاصل می‌توان نسبت به انجام عملی یا به تعویق انداختن آن تصمیم‌گیری نمود. بعد از انجام مراحل مدیریت ریسک، می‌توانید فرایندهای نگهداری مجموعه ریسک را آغاز كنید. برای این كار بازنگری دوره‌ای ریسک را آغاز كنید كه مبتنی بر پیچیدگی و مدت پروژه و وقوع تغییرات پروژه است.
.
آغاز اجرای این كار ممكن است بیهوده و هزینه‌زا به نظر آید اما چنانچه یكبار این كار را انجام دهید و ریسک ها را شناسایی و به صورت كمی آنها را كنترل كنید در آن صورت به ارزش مدیریت ریسك پی خواهید برد. بنابراین در مرحله نخست اقدام به شناسایی ریسك‌های پروژه در بالاترین سطح WBS كنید و از اینكه راه به سطوح پایینتر می‌یابید نگران نباشید. بعد از چند بار انجام این كار، مساله خیلی واضح‌تر خواهد شد. ما در دنیای مخاطرات ریسك زندگی می‌كنیم. باید ریسک ها را تحلیل كنیم؛ اگر با آنها برخورد داریم باید آنها را شناسایی و در مجموع تمام ریسک ها و عواید آنها را باید ارزیابی كنیم. منافع حاصل از مدیریت ریسك ممكن است تا غلبه پروژه بر آن ملموس نباشد اما به خاطر داشته باشید كه كسی كه از برنامه‌ریزی اجتناب كند به طور حتم برنامه شكست پروژه خود را طرح‌ریزی نموده است.

نظرات

هیچ نظری وجود ندارد.


افزودن نظر

Sitemap
Copyright © 2017 - 2023 Khavarzadeh®. All rights reserved